|
روضه مکتوب شب دوم محرم (ورود به کربلا)
+ نویسنده مهدی سلیمانی آشتیانی در سه شنبه 14 آبان 1392 |
روضه مكتوب شب دوم محرم ورود به كربلا
امام باقر(عليه السلام)فرموده است،خداوندكربلا را 24 هزار سال پيش از آنكه كعبه را بيافريند،آفريده است و آن را پاكيزه فرمود و بر آن بركت افزوده است و پيش از آنكه خداوند خلق را بيافريند، آن را قرار داده است و همواره چنين خواهد بود و خداوند آن را در بهشت هم بهترين زمينها قرار داده است. قَالَ الْبَاقِرُ(عليه السلام)خَلَقَ اللَّهُ كَرْبَلَاءَ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ الْكَعْبَةَ بِأَرْبَعَةٍ وَ عِشْرِينَ أَلْفَ عَامٍ وَقَدَّسَهَاوَ بَارَكَ عَلَيْهَا فَمَا زَالَتْ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ اللَّهُ الْخَلْقَ مُقَدَّسَةً فِي مَنَازِلِهِ وَ لَا تَزَالُ كَذَلِكَ وَ جَعَلَهَا اللَّهُ أَفْضَلَ الْأَرْضِ فِي الْجَنَّة (1) امام صادق عليه السّلام آهى كشيد وبه مفضل فرمود: يَا مُفَضَّلُ إِنَّ بِقَاعَ الْأَرْضِ تَفَاخَرَتْ فَفَخَرَتْ كَعْبَةُ الْبَيْتِ الْحَرَامِ عَلَى بُقْعَةِ كَرْبَلَاءَ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهَا أَنِ اسْكُتِي كَعْبَةَ الْبَيْتِ الْحَرَامِ وَ لَا تَفْتَخِرِي عَلَى كَرْبَلَاءَ اى مفضل! تمام اماكن روى زمين بر يك ديگر فخر مىكردند. از جمله كعبه در مسجد الحرام بر زمين كربلا فخر نمود. خداوند وحى فرستاد كه اى كعبه ساكت باش! و بر كربلا فخر مكن!(2) مرحوم شيخ طريحي در كتاب مجمع فرموده: مروي است امام عليه السلام نواحي اطراف مكاني كه بعدا قبر آن حضرت شد را از اهل نينوي و غاضريه به شصت هزار درهم خريده و سپس آن را به خودشان تصدق فرمود مشروط به اينكه زوار قبر مطهرش را ارشاد و راهنمائي كرده و آنها را سه روز ضيافت و پذيرائي نمايند. دو چشم تو شرار غربت و درد به سينه آهِ حسرتْ؛ حسرتي سرد حسين ابن علي در كربلا شد به جان عمه ات اين جمعه بر گرد
« اين الحسن واين الحسين اين ابناء الحسين» «اين الطالب بدم المقتول بكربلاء» كجائي آقا ؟ تا كي شب و روز برا جد غريبت گريه مي كني آقا. آقا جان رزق اشك چشم ما را در عزاي جدتان زياد كن آقا يابن الزهرا بيابيا
اي مرا از لحظه ميلاد تاج سر حسين هم برادر بوديم هم يار و هم ياور حسين
داداش :هر كجا بردي مرا خرسند مي بودم ولي اين سفر بي تابم ومحزونم و مضطر حسين
داداش اينجا ديگه كجاست.(در كتاب مهيج الاحزان آمده است:) وقتي قافله به كربلاء واردشد و در آن سرزمين پربلاء وارد شد، ام كلثوم خدمت برادر رسيد: برادر اين وادي بسيار هولناك و وحشت زا مي باشد چه آنكه از هنگامي كه پاي من به اين وادي رسيده هول و وحشت عظيمي در من پيدا شده. امام عليه السلام فرمودند: خواهرم در زمان پدرم هنگامي كه باتفاق آن حضرت و برادرم به صفين مي رفتيم عبورمان به اين سرزمين افتاد پياده شده و استراحت نموديم پدرم سر مباركش را در دامن برادرم گذارد و ساعتي خوابيد و من بالاي سر آن حضرت نشستم، پس از آنكه از خواب برخاست شديد و سخت مي گريست، برادرم سبب گريه را جويا شد؟ پدرم فرمود: در خواب ديدم گويا اين وادي دريائي است از خون و فرزندم حسين در آن غوطه مي خورد و در حال غرق شدن پيوسته استغاثه مي كند و كسي پناهش نمي دهد. وقتي عيسي بن مريم و حواريين به كربلا گذاشتند در ايام سياحت، پس شير غضباني سر راه بر ايشان گرفت .عيسي (عليه السلام) پيش رفت و گفت اي شير چرا راه را بر ما بسته اي؟ او عرض كرد: كه نمي گذارم عبور كنيد از اين زمين مگر اينكه لعنت كنيد يزيد را (3)كه كشنده ي فرزند پيغمبر خاتم يعني محمد(صلي الله عليه و آله) و فرزند ولي خدا علي (عليه السلام) است. (4) ابراهيم خليل الله داره از كربلا عبور مي كنه.يه مرتبه اسبش حركتي كردكه ابراهيم از اسب افتاد و سرش شكست، عرض كرد: خدايا چه امری از من صادر شد؟ پس اسبش به سخن درآمد و گفت: يا خليل الله خجالت من از تو بزرگ است بدانكه در اين زمين كشته مي شود سبط خاتم انبياء، و از اين جهت خون تو جاري شد در آن تا موافق شود با آن جناب. شايد محل سقوط ابراهيم همان محل سقوط حسين (عليه السلام) بود اما ببين فرق ميان دو سقوط چه قدر است. ابراهيم با بدن صحيح و سالم بر زمين افتاد و سرش زخم شد و برخواست و دوباره سوار شد و به سوي مقصد خود رفت، اما ، بلند مرتبه شاهي زصدر زين افتاد اگرغلط نكنم عرش بر زمين افتاد ) با لب تشنه و بدن مجروح و پاره پاره در ميان دشمنان بر زمين افتاد، و در آن حال دشمنان بر او احاطه نمودند هر يك به زخم سنان و شمشير و تير او را اذيت نمودند عاقبت به زحمت تمام شهيدش كردند و سرش را بر نيزه نموده به شهرها بردند و بدنش را در ميان خاك و خون بي غسل و و كفن گذاشتند.(5) اگر كشتند چرا آبت ندادند * چرا زان دُرِّ نايابت ندادند اگركشتندچرا خاكت نكردند * كفن برجسم صدچاكت نكردند اگركشتند چرارأست بريدند * زكينه بر نوك نيزه نمودند بهتر ز حسين در دو سرانيست نگرديد با سوز تر از كرب بلا نيست نگرديد جز كرب بلا و حرم گوشه به گوشه درهيچ كجا شور وصفا نيست نگرديد بيمار جنونيم و دچار تب عشقيم جزذكرحسين هيچ دوانيست نگرديد آن خلد بريني كه خدا ساخته از عشق جز كرب بلا هيچ كجا نيست نگرديد تا ما همه عبد رخ دلجوي حسينيم گشتن پي جزاو روا نيست نگرديد. منابع: (1) روضة الواعظين ج2 ص : 411 به نقل از كامل الزيارات (2) مهدى موعود ترجمه جلد سيزدهم بحار، ص: 1159 (3) عَنْ دَاوُدَ الرَّقِّيِّ قَالَ :كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (عليه السلام) إِذَا اسْتَسْقَى الْمَاءَ فَلَمَّا شَرِبَهُ رَأَيْتُهُ قَدِ اسْتَعْبَرَ وَ اغْرَوْرَقَتْ عَيْنَاهُ بِدُمُوعِهِ ثُمَّ قَالَ لِي يَا دَاوُدُ لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلَ الْحُسَيْنِ (عليه السلام) فَمَا مِنْ عَبْدٍ شَرِبَ الْمَاءَ فَذَكَرَ الْحُسَيْنَ (عليه السلام) وَ لَعَنَ قَاتِلَهُ إِلَّا كَتَبَ اللَّهُ لَهُ مِائَةَ أَلْفِ حَسَنَةٍ وَ حَطَّ عَنْهُ مِائَةَ أَلْفِ سَيِّئَةٍ وَ رَفَعَ لَهُ مِائَةَ أَلْفِ دَرَجَةٍ وَ كَأَنَّمَا أَعْتَقَ مِائَةَ أَلْفِ نَسَمَةٍ وَ حَشَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى يَوْمَ الْقِيَامَةِ ثَلِجَ الْفُؤَاد داود رقّى،مىگويد: در محضر مبارك امام صادق (عليه السلام)بودم، حضرت آب طلبيدند و زمانى كه آب را نوشيدند ديدم در حضرت حالت گريه پيدا شد و دو چشم آن حضرت غرق اشك شد سپس به من فرمودند: اى داود خدا قاتل حسين عليه السّلام را لعنت كند، بندهاى نيست كه آب نوشيده و حسين (عليه السلام)را ياد نموده و كشندهاش را لعنت كند مگر آنكه خداوند منّان صد هزار حسنه براى او منظور مىكند و صد هزار گناه از او محو كرده و صد هزار درجه مقامش را بالا برده و گويا صد هزار بندهآزاد كرده و روز قيامت حق تعالى او را با قلبى آرام و مطمئن محشورش مىكند. كامل الزيارات ص107 ************************** از داود بن فرقد نقل شده : در خانه امام صادق عليه السّلام نشسته بودم، چشمم به كبوتر خوانا افتاد كه مشغول خواندن بود و زياد مىخواند، امام عليه السّلام به من نگاه نموده و فرمودند: اى داود مىدانى اين حيوان چه مىگويد؟ عرض كردم: خير فدايت شوم. حضرت فرمودند: قاتلين حسين بن على عليهما السّلام را نفرين مىكند از اين حيوان تهيه كنيد و در منازلتان نگهدارى كنيد. از حضرتابى عبد اللَّه عليه السّلام نقل كرده اند كه آن حضرت فرمودند: كبوتر خوانا را در خانههايتان نگهدارى كنيد زيرا اين حيوان قاتلين امام حسين عليه السّلام را لعنت مىكند. كامل الزيارات-ترجمه ذهنى تهرانى، ص: 317 ************************* روايت شده كه حضرت محمّد صلى اللَّه عليه و آله فرمود: موسى به خداوند عرض كرد: خداوندا، برادرم هارون مرده پس او را ببخش. خطاب آمد: اى موسى، اگر تو از من بخشش گناهان اولين و آخرين را بخواهى آنها را مىبخشم، جز گناه قاتل حسين بن على. چون من از او انتقام خواهم گرفت. الجواهر السنية-كليات حديث قدسى، ص: 136 ************************* غزالى در كتاب إحياء علوم الدين، از راه تقدّس و پرهيزكارى كوشيده تا عزادارى بر سيّدالشهداء عليه السلام را كم اهميت نشان دهد. او مىنويسد:فإن قيل: هل يجوز لعن يزيد، لأنّه قاتل الحسين أو آمر به؟ قلنا: هذا لم يثبت اصلًا .... فإن قيل: فهل يجوز أن يقال: قاتل الحسين لعنه اللَّه، أو الآمر بقتله لعنه اللَّه؟ قلنا: الصواب أن يقال: قاتل الحسين إن مات قبل التوبة لعنه اللَّه، لأنّه يحتمل أن يموت بعد التوبة؛ يكم اينكه قتل سيّدالشهداء عليه السلام منسوب به يزيد باشد و يزيد قاتل حسين بن على باشد، ثابت نيست. دوم اينكه قاتل حسين بن على عليهما السلام هر كه بوده، شايد قبل از مرگش توبه كرده است. بنابراين، لعن قاتل سيّدالشهداء عليه السلام جايز نيست! وى در ادامه مىگويد: به راستى كه ذكر خداوند متعال از اين سخنان سزاوارتر است. إحياء علوم الدين: 3/ 125- 126 يعنى ميان ذكر «لا إله إلّااللَّه» و يا لعن بر قاتل امام حسين عليه السلام، «لا إله إلّااللَّه» گفتن ثوابش بيشتر است. ناگفته هايى از حقايق عاشوراء 29 تمامي علماي سنت بجز غزالي و سيوطي يزيد را واجب اللعن و كافر و زنديق مي دانند و بر رد اين دو نفر هم كتابي نگاشته شده و اثبات اشتباه آنها را نمودند. عبدالمغيث بغدادي كه ازعلماي حنابله است كتابي درفضيلت يزيد نوشته وكساني كه يزيد را لعن مي كنند طعن زده.و ابن جوزي در رد آن كتابي نوشته به نام «الرد علي المتعصب العنيد المانع عن ذم يزيد» ناميده و استدلال كرده يزيد واجب اللعن است. زندگاني امام حسين (جلد 1) احاديث ساختگى در دفاع از يزيد و معاويه آن گروه متعصّب و تندرو نتوانستند به اهداف شوم خود نايل گردند. در مراحل بعد، دست به توجيه و دفاع از كارهاى يزيد زدند و براى كسب آبروى رفته او و پدرش معاويه، تلاشهاى نافرجامى انجام دادند و احاديثى در اين زمينه جعل كردند؛ مانند آنكه فتح قسطنطنيه را به دست لشكرى از مؤمنان و خوبان كه رسول خدا صلى اللَّه عليه وآله نويد داده بودند، به يزيد نسبت داده و حديث جعل كردند كه پيامبر خدا فرمود: فرمانده آن لشكر يزيد است!منهاج السنّه: 4/ 571- 572 آنان پا را فراتر مىگذارند و مىگويند: زير پرچم يزيد و در لشكر او حسين بن على نيز بوده است! تاريخ مدينة دمشق: 14/ 111؛ الوافي بالوفيات: 12/ 262 ابن تيميّه در دفاع از يزيد و توجيه جنايات او مىنويسد: بر فرض اين كه يزيد حسين بن على را به قتل رسانده، او كارهاى خوبى نيز انجام داده است؛ چرا كه «إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ»؛ «1»خوبىها، بدىها را از بين مىبرند. بنابراين، يزيد جرمى مرتكب نشده است! غزالى و امثال او در توجيه جنايات يزيد گفتهاند: شايد يزيد توبه كرده است! چرا او را لعن مىكنيد؟ ناگفته هايى از حقايق عاشوراء 29 **************************** گويادر قرن ششم بود كه طوماري به وجود آوردند وسوال كردند از اهل فتوي در آن زمين كه آيا مي شود يزيد را لعنت كرد يا نه ؟ آوردند پيش غزالي . ديد كه عده اي جايز انسته اند كه لعن بر يزيد كنند .به اهل فتوا نوشت به فتواي من يزيد را لعن نكنيد و اين لقب را به يزيد دادكه او الشاب التائب بوده و توبه كرده وشايد خدا توبه او را قبول كرده باشد. بنا براين اگر لعن نكرديد از شما نمي پرسند چرا لعن نكرديد اما اگرلعن كرده باشيد و گناه داشته با شد جواب خدا را نمي توانيد بدهيد پس او را لعن نكنيد. طومار را براي عماد الدين طبري آوردند .از علماي بسيار بزرگ شيعه (صاحب كتاب كامل بهائي) و معاصر غزالي . قلم براشت و نوشت:يزيدي را كه مي گوئيد كيست؟ اگر منظور يزيد ابن معاويه است كه امام حسين را به شهادت رسانده وآن داستان كربلا را به وجود آورده به فتواي من هرچه مي خواهيد او را لعن كنيد واگر گناهي داشت براي من. صدا ها بلند شد، خبر رسيد به امير علي شير نواعي شيعه وحاكم در عراق و اهل علم ودانش و عقل. اين بيت را در زير طومار خطاب به غزالي نوشت: اي كه گفتي بر يزيد و آل او لعنت مكن زانكه شايد حق تعالي كرده با شد رحمتش آنچه با آل علي او كرد اگر بخشد خداي هم ببخشايد مرا گر كرده باشم لعنتش به نقل از يكي از علماي تاريخ دان مشهد (4) خصائص الحسينيه ص217 (5) خصائص الحسينيه ص217 (برگرفته از سایت امیربیان ) وبلاگ منادیون بزرگترین مرجع سخنرانی مکتوب علماء وعاظ و خطباء نظرات شما عزیزان: برچسبها: روضه, مکتوب, شب, دوم, محرم, |